به گزارش راسخون به نقل از جهان نیوز، سریال «پدر» محصول سیما فیلم است که در ابتدا قرار بود ماه مبارک رمضان ‌روی آنتن برود اما نهایتاً به باکس تابستانی رسید. این سریال از همان ابتدا با حواشی مختلفی همراه بود که همین حواشی، در کنار داستان عامه‌پسند منجر به شهرت و دیده شدن این سریال شد. پیرو این شهرت بازیگران جوان آن هم دیده شدند. خانم ریحانه پارسا بازیگر اصلی زن این سریال بود که به‌واسطه بازی در «پدر» یک‌شبه به شهرت قابل توجهی دست یافت. برخی رفتار‌های پارسا در جامعه و البته فضای مجازی تحلیل‌های جالبی را به وجود می‌آورد.
 
شهرت ‌افسارگسیخته
به گزارش صبح نو، کمتر کسی پیدا می‌شود که از شهرت بدش بیاید. هرکس در هر لباس و شغلی علاقه‌مند به دیده شدن است. این شهرت اگر معقول و مشروع باشد نه تنها بد نیست که خوب هم است. فرض کنید دختری بسیار جوان به‌واسطه بازی در یک سریال تلویزیون ناگهان به شهرت برسد. فالوورهای صفحه شخصی‌اش از چندصدنفر به چند هزارنفر صعود می‌کند. لایک‌هایش افزایش پیدا می‌کند. درخیابان او را می‌شناسند و در کنارش عکس می‌گیرند. از رسانه‌های مختلف برای مصاحبه با وی تماس می‌گیرند. عکسش ‌روی جلد مجلات می‌رود و خلاصه روزهای خوشی را می‌گذراند. البته این چرخه در تلویزیون ما کمی متفاوت است. شخص به‌واسطه تلویزیون مشهور می‌شود. عکس‌های آن‌چنانی می‌گذارد و وارد سینما یا برندینگ می‌شود. به تلویزیون متلک می‌اندازد و پولش را در می‌آورد! بله این چرخه عجیب و غریب شهرت به‌واسطه تلویزیون کشورمان است. همان‌طور که گفته شد شهرت لزوماً بد نیست و رسانه هم به‌واسطه کارش محکوم به ستاره‌سازی است اما آیا چرخه‌ای معقول برای این روند وجود دارد؟

حق‌شهرت
برای رسیدن به شهرت راه‌های زیادی وجود دارد که یکی از آن‌ها، سینما و تلویزیون است. ورزش، سینما وتلویزیون به‌دلیل فراگیری‌شان، یکی از جذاب‌ترین بسترهای شهرت‌اند. کمپانی‌ها، باشگاه‌ها و سرمایه‌گذاران دراین عرصه‌ها، نگاهشان به این چرخه درقالب یک تجارت است و طبیعتاً هرتجارتی براساس سود و منفعت شکل می‌گیرد. وقتی یک استعدادیاب، بازیکن یا بازیگری را کشف می‌کند؛ وقتی یک سرمایه‌گذار برای شهرت آن استعداد هزینه می‌کند؛ همگی برای این هزینه‌کرد قوانینی دارند. 

حق شهرت right of publicity یک حق عمومی در مالکیت فکری است و به حق ذاتی هر انسان در کنترل استفاده تجاری از هویتش گفته می‌شود. این حق شامل همه مواردی چون استفاده از نام افراد، تصویرشان، شباهت‌شان و دیگر جنبه‌های صریح هویت افراد می‌شود. این حق به‌عنوان یک حق مالکیت دسته‌بندی می‌شود و در نتیجه بر خلاف حقوق شخصی که پس از مرگ افراد از بین می‌روند، پس از مرگ نیز ادامه پیدا می‌کند که کیفیت آن بسته به حوزه قضایی مورد بحث ممکن است متفاوت باشد. همین «حق شهرت» در زمان آغاز به کار یک استعداد در مشت سرمایه‌گذارانش است. یعنی کمپانی که فرد را معرفی کرده تا مدت‌ها او را تحت کنترل تبلیغاتی خودش دارد. برای مثال در انتقال پرسروصدای کریستیانو رونالدو به باشگاه یوونتوس، حق تصویر این ستاره به باشگاه منتقل شد. بدین ترتیب فوق ستاره پرتغالی یوونتوس بدون اجازه باشگاه حق انتشار تصویر یا تبلیغی را ندارد. البته این مورد منحصر به رونالدو نیست و در بین هنرمندان سینما هم این موضوع اتفاقی مرسوم است. حتی در کشور خودمان هم مواردی از این دست وجود دارد. برای مثال برنامه معروف «خندوانه» وقتی مسابقه «خنداننده‌شو» را به راه انداخت. آقای رامبدجوان استعدادهای معرفی شده به واسطه برنامه‌اش را مدیریت کرد و حتی پس از تمام شدن کارشان آن‌ها را رها نکرد. رفتارهای آن‌ها و حضورشان در برنامه‌ها تحت نظارت جوان قرار گرفت که تا حدودی این استعدادها از آسیب‌های احتمالی در امان بمانند.

‌«لیلا»‌کم‌تجربه
خانم ریحانه پارسا دختری است که در ابتدای دوره جوانی قرار دارد. طبیعتاً شهرت یک شبه برای هر کس دیگری هم جذاب است. اما برخی از رفتارهای وی از همان ابتدا تا ‌امروز به شکلی بوده که نگرانی‌هایی را درباره آینده حرفه‌ایش ایجاد می‌کند. برخی از رسانه‌های مکتوب و مجازی سینمایی هستند که یکی از کارویژه‌هایشان انتشار رپرتاژ برای بازیگران است. البته در قبال این رپرتاژ هزینه‌اش (حال ریالی یا شکلی دیگر) دریافت می‌شود. 

خانم ریحانه پارسا برخلاف روند مرسوم در همان قدم نخست شهرت و در این سن پایین وارد این بازی شد. اقدامی که برای یک بازیگر تازه مشهور شده یک شمشیر دولبه است. مورد بعدی مربوط به حضور او در محافل سینمایی است. او در این مدت کوتاه در محافل متعدد سینمایی حاضر شد که همین نشان‌دهنده عجله او برای دیده شدن است. در یکی از همین محافل که جشن سینمایی حافظ باشد او با ظاهری خاص و البته دو دست در جیب برای اهدای جایزه به برگزیدگان به روی سن آمد که باعث تعجب بسیاری از حضار شد.اما آخرین حاشیه مربوط به این بازیگر جوان انتشار عکس‌های آن‌چنانی‌اش در صفحه شخصی‌اش بود. او بلافاصله پس از پایان سریال پدر، با سرعتی زیاد اقدام به انتشار عکس‌های میک‌آپ‌هایش کرد که اتفاقاً ماحصل دست یک مرد بود که در عکس هم درج شده بود! عکس‌هایی که به‌دلیل تفاوت ظاهری‌اش با شخصیت «لیلا»ی سریال پدر باعث حواشی و اعتراضات زیادی شد. همین اعتراضات که حتی به‌طور غیرمستقیم به پیج رسمی سریال پدر هم کشیده شد باعث شد که پارسا در صفحه شخصی‌اش بنویسد: «ریحانه، هیچ شباهت (ظاهری) به لیلای دیده شده ندارد.» صفحه رسمی این سریال متنی منتشر کرد و پس از انتشار خبر تولید فصل بعدی سریال به محوریت نقش پدر (با بازی سلطانی) در فصل جدید تاکید کرد و اسم پارسا را از هشتگ‌های این خبر ‌حذف کرد. اتفاقی که احتمالاً نشان‌دهنده حذف پارسا از فصل بعدی سریال عامه‌پسند پدر باشد.

چرخه‌معیوب‌تلویزیون
معرفی چهره‌های جدید و نهایتاً ستاره‌سازی یکی از اقدامات تلویزیون است که محکوم به آن است. اما چرا در سال‌های گذشته (‌خصوصاً با گسترش فضای مجازی) بسیاری از چهره‌های معرفی شده در سیما پس از مدتی برخلاف جریان رسانه ملی حرکت کرده‌اند؟ افراد غیرحرفه‌ای هستند یا چرخه ستاره‌سازی سیما عقیم است؟ وقتی شخصی به واسطه حضور در تلویزیون مشهور می‌شود و احتمالاً تا سال‌ها از آن ارتزاق می‌کند، نباید لااقل تا مدتی مدیریت شود؟ آیا وظیفه رسانه ملی صرفاً محدود به قاب تلویزیون است و مابقی به خود شخص مربوط است؟ این که شما جوانی را (آن هم با ظاهری سوپرحزب‌اللهی) مشهور کنید که مثلاً اعتقادات مذهبی مخاطب را تقویت کنید و سپس او عکس‌های آن‌چنانی از خودش منتشر کند، مقصرش کیست؟ ریحانه پارسا، جوانی است که قطعاً بدون قصد و نیت این اقدام را کرده و دلیلش صرفاً کم‌تجربگی بوده است اما آیا مدیران تلویزیون هم 18ساله‌اند؟ وقتش نرسیده برای معرفی چهره‌ها، قراردادی با آن‌ها منعقد شود که لااقل تا چند ماه پس از پخش سریال‌شان، به لحاظ رسانه‌ای مدیریت شوند؟ مورد پارسا و غافلگیری مخاطب تمام می‌شود اما اگر این جریان بازنگری نشود قطعاً موارد دیگری در آینده رخ خواهد داد.(1)

با هنجارشکنی بازیگران تلویزیون چه باید کرد؟
میکائیل دیانی، مستندساز و پژوهشگر عرصه رسانه در گفت وگو با خبرنگار کیهان گفت: مسئله اصلی این است که بازیگران و چهره‌های مشهور در کشور ما هیچ نسبت سازمانی با جایی که برای آن فعالیت می‌کنند ندارند. در صداوسیما روال این است که بازیگران با تهیه کنندگان قرارداد می‌بندند و صداوسیما نیز با تهیه کنندگان سر و کار دارد.

این درحالی است که در بسیاری از کشورهای جهان، خود سازمان‌ها، شبکه‌های تلویزیونی یا شرکت‌های تولید فیلم و سریال با بازیگران قرارداد می‌بندند و نکات اصلی و الزامات ضروری در حوزه ستاره سازی در این قراردادها لحاظ می‌شود. ازجمله مواردی که لحاظ می‌شود این است که حق شهرت، حق مالکیت معنوی، حق تصویر، حق تجارت و... از آن بازیگر سلب می‌شود و در اختیار آن سازمان یا شرکت قرار می‌گیرد.

به طور مثال، وقتی حق تصویر یک بازیگر در اختیار یک سازمان باشد، رفتارهای آن بازیگر در شبکه‌های اجتماعی نیز کنترل می‌شود و دیگر یک بازیگر نمی‌تواند هر طور که خواست در فضای مجازی فعالیت کند.

وی افزود: این مسئله درباره فوتبالیست‌ها و همه چهره‌های مشهور حاکم است. به طور مثال، کریستیانو رونالدو تا وقتی در باشگاه رئال مادرید فعالیت می‌کرد، حق شهرت و حق تصویر او در اختیار آن باشگاه بود و برخلاف مقررات باشگاه نمی‌توانست تصویری از خود در فضای مجازی منتشر کند و امروز که به باشگاه یوونتوس رفته، این باشگاه درباره او تصمیم می‌گیرد. در سینما نیز همین طور است. مثلا وقتی یک بازیگر مطرح، با شرکت یا سازمانی قرارداد همکاری می‌بندد، تا زمان قرارداد، نمی‌تواند خارج از قوانین آن شرکت از شهرت خودش استفاده کند.

دیانی ادامه داد: متأسفانه در کشور ما این مسئله رعایت نمی‌شود و می‌بینیم که یک فرد با حضور خود در تلویزیون که برای هر دقیقه آن میلیاردها تومان هزینه می‌شود، هیچ تعهدی ندارد؛ نه در حوزه تجاری و اقتصادی کنترل مالی می‌شود، نه در زمینه تبلیغات و نه در حوزه فرهنگی. به همین دلیل هم یک فرد به خودش اجازه می‌دهد با اولین حضور خود در یک سریال و شهرتی که از این طریق به دست می‌آورد، هر طور خواست رفتار کند. (2)


پی نوشت:
1)http://sobhe-no.ir/newspaper/543/15/21581
2)http://kayhan.ir/fa/news/141051